به گزارش مشرق، «بهرام صلواتی» مدیر رصدخانه مهاجرت ایران، گفت: موضوع مهاجرت در دنیا یکی از پدیدههای داغ و پرحاشیه است و به همین خاطر در بسیاری از کشورهای "مهاجرفرست" و "مهاجرپذیر"، نهادها و موسسات تخصصی در موضوع مهاجرت شکل گرفته است اما در ایران رشتههای دانشگاهی، موسسات یا سازمانی در زمینه مهاجرتی نداریم!
ما با حمایت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری یک نهاد تخصصی تحت عنوان "رصدخانه مهاجرت ایران" در پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف را پایهگذاری کردیم؛ کار اصلی این رصدخانه این است که دادهها و آمارهای متقن و مستند مهاجرت در ایران و جهان را جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکند.
مهمترین خروجی رصدخانه، "سالنامه مهاجرتی ایران" است که هر سال اواخر تابستان منتشر میشود و آخرین آمار و اطلاعات مهاجرتی در ایران و جهان برای مخاطبان به زبان انگلیسی و فارسی منتشر میشود. در ایران و در موضوع مهاجرت، نهاد و برنامه مشخصی از ۱۰۰ سال گذشته نداشتیم! نهاد دانشگاه یا نهادهای مختلف مدنی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته بود اما برای موضوع مهاجرت کمتر فکر شده است.
مفهوم "فرار مغزها" یا "مهاجرت یکطرفه" مربوط به اواسط یا اواخر قرن بیستم است؛ در قرن ۲۱ دیگر اصلاً مهاجرت یکطرفه معنا و مفهومی ندارد آنقدر ارتباطات، وسایل حمل و نقل، جریان آزاد اطلاعات و ... شکل گرفته است که همه کشورهای جهان اتباعی از آنها از کشور خارج میشود و از آنطرف نیز اتباع سایر کشورها وارد آن کشور خواهند شد.
ما سه دسته اصلی مهاجرت داریم که شامل "مهاجرت تحصیلی"، "مهاجرت کاری" و "مهاجرت پناهجویی" است؛ به مهاجرت تحصیلی، جابهجایی تحصیلی نیز میگویند چراکه هیچ دانشجویی به قصد مهاجرت دائم، تحصیل نمیکند و قصد بازگشت دارد. طبق آخرین آمار ما نزدیک به ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی خارج از کشور داریم و رتبه دانشجوفرستی ما به شکل قدر مطلق ۱۸ است؛ نزدیک به ۴۵ هزار دانشجوی خارجی در داخل ایران است و رتبه ۳۳ را داریم که نشان میدهد تراز ما منفی بوده اما روزبهروز بهتر میشود.
بخش دوم مهاجرت مربوط به مهاجرتهای کاری است که افراد در بازار کار کشورهای مختلف وارد میشوند؛ ما آمار دقیقی متاسفانه نداریم چراکه این آمار از کشورهای مبدا یا مقصد تهیه میشود چون این ویزاهای کار به چند دسته تقسیم میشود و پیچیدگیهای خاصی دارد و هنوز جایگاه خود را نمیتوانیم به صورت دقیق مشخص کنیم!
در مهاجرتهای پناهجویی افراد به واسطه مشکلات سیاسی، عقیدتی یا اجتماعی یا ... از کشور خارج میشوند و این یک مهاجرت یکطرفه است چرا که آن مهاجر سلب تابعیت کرده است؛ ما در پناهجوفرستی رتبه ۱۴ را داریم و در عین حال پناهجوپذیر نیز هستیم. تا قبل از بحران سوریه رتبه ۵ پناهجوپذیری را داشتیم چراکه افغانستانیهای زیادی به عنوان مهاجران اجباری و حتی مهاجران غیرقانونی ساکن ایران هستند. جمعیتی نزدیک به ۱ میلیون رسمی و ۳ میلیون نفر غیررسمی پناهجو یا پناهنده یا مهاجر افغانستانی در داخل ایران داشتیم و بنابراین ایران، هم کشوری پناهجوپذیر و هم پناهجوفرست است.
متاسفانه ما برای سرمایه انسانی قابل توجه در کشورمان، اصلاً برنامه مشخص و مدونی نداریم. در بسیاری از کشورها سرریز منابع انسانی خود را به خارج از کشور میفرستند و از عواید مالی آن یا برگشت این مهاجران نیروی انسانی به کشور استفاده میکنند که در واقع چرخش دانش و فناوری انجام میشود. به عنوان مثال در کشورهای چین و هند بسیاری از سرمایههای انسانی این دو کشور به خارج از کشور مهاجرت کرده اما در نهایت به داخل کشورشان بازگشتند و منشا خیر و ثمر برای کشور خود شدند.
علت نگاه منفی به جریان مهاجرت در ایران این است که فکری به حال آن نکردهایم و فقط منتظر این بودیم که سرمایههای انسانی از کشور خارج شده و خودشان نیز به کشور بازگردند! ضمن اینکه پدیده مهاجرت در ایران فرایندی خودکار و خودمحور است.
ما اتلاف مغزها هم در داخل و هم در خارج میتوانیم داشته باشیم، امروز کلی فارغالتحصیلان دانشگاهی داریم که هیچ برنامهای برای آنها تدارک دیده نشده است و عملاً انگار آنها همگی مهاجرت کردهاند. بسیاری از کشورها از جمله ترکیه قبل از آنکه رتبههای برتر المپیادی آنها به صورت خودکار و خودجوش مهاجرت کنند از آنها حمایتهای کامل و ویژهای صورت میگیرد و حتی به آنها "فاند" میدهند و بهترین شغلها را برای آنها در نظر میگیرند.